کد مطلب:29826 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:98
مردی از قبیله عَبْس كه در بین مردمْ نشسته بود، گفت:كیست كه بلد نباشد بگوید:«من بنده خدا و برادر پیامبر خدا هستم»؟! مرد، از جایش بلند نشده بود كه شیطان، وی را گرفتار ساخت. او را با پاهایش تا در مسجد كشیدند. از اقوامش پرسیدیم كه:آیا پیش از این در او شلی دیده بودید؟ گفتند:هرگز![1]. 5932. شرح نهج البلاغة - به نقل از حكیم بن جُبَیر -:علی علیه السلام سخنرانی كرد و در بین سخنانش گفت:«من، بنده خدا و برادر پیامبر خدا هستم. هیچ كس پیش از من یا پس از من، این سخن را نخواهد گفت، مگر آن كه دروغگوست. [ من] از پیامبر رحمت، ارث بردم و با بانوی زنان این امّت، ازدواج كردم و من، ختم اوصیایم». مردی از قبیله عَبْس گفت:كیست كه نتواند این ادّعا را بكند؟ آن مرد، پیش خانواده اش برنگشته بود كه دیوانه گشت. از خانواده اش پرسیدند كه:آیا پیش از این، بیماری در وی دیده بودید؟ گفتند:پیش از این، بیماری ای در وی ندیده بودیم.[2].
5931. الإرشاد - به نقل از حكیم بن جبیر -:علی، امیر مؤمنان، را روی منبر دیدیم كه می گفت:«من، بنده خدا و برادر پیامبر خدا هستم، از پیامبر رحمت، ارث بردم و با بانوی زنان اهل بهشت، ازدواج كردم. من، سَرور وصی ها و آخرینِ اوصیای پیامبرانم. هیچ كس جز من، این ادّعا را نخواهد كرد، مگر آن كه خدا وی را به بدی گرفتار خواهد نمود».